آرمینآرمین، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 12 روز سن داره
محمدمحمد، تا این لحظه: 8 سال و 11 ماه و 12 روز سن داره

لحظات شیرین زندگی مامان و بابا با آرمین جووووووووووووون،

الان آرمین و محمد 9 و هفت ساله هستند و بعد گذشت هست سال دوباره برگشتم... تا عکس های شما دوتا رو بذارم اینجا

تاریخ" مهم آرمین"تا تا کردن آرمین

به نام خدای خوب و مهربون خدا جون نمی دونم چطور ازت تشکر کنم که یک فرشته واقعا نازنین بهم دادی اینقدر برایم شیرین است که عسل تر از شیرینت ترین شهد هاس........ خدا ازت ممنونم که فرصت مادر شدن بهم دادی و بهم این حس زیبا واقعا با کلمات نمیشه توصیفش کرد آرمین تو یک آب خنکی در گرمای طاقت فرسا این آفتاب سوزان تو یک سارتین آپ ِ منیگی..........................     یک پسر خوشگل برای من یک دنیا َادی آورده وقتی میرم بیرون از خونه ولی قلبم رو توی خونه میزارم تو برای من یک پاکی هستی بزرگ میشی این رو میخونی شاید یک روز من نباشم ولی پسرم ای نازنیترین عضو بدن من همه دنیایی منی پیرم آرمین جان حالاااااااااااااااااا...
11 ارديبهشت 1393

نمائی زیبا از مطالعه آرمین

شللللللللللللللام استاد ... بخششید استاد شما برگه ما رو دست بالا تصی کن لطفا یک 10 بده برره استاد شما خیلی مطالعه می کنید؟؟؟؟؟؟؟؟ البته معلوم هستشششششش فدااااااااااااااااااااااااااااااااااااای پسرم مامان داری مطاهله میکنی ببخشید مزاحم شدم (داره تمام جزوه هامو میخونه البته هر صبح هم مرورششون میکنه بوووووووووووووووووس!!!!! آرمین مطالعه گررررررررررررررررررررررررررررر     ...
2 ارديبهشت 1393

آرمین در 1/1/93

  شلاممممممممممممممممممممممم پسرییییییییییییییییییی سال تو مبارککککککککککککککککککک Wow آرمین پرید تو سال جدید حالا ببینم آرمین چقد بزرگ شده هووووووووووووووووووووم  بله مامانی خیلی بزرگ شده آرمین از این به بعد سرش شلوغه وخ نداره که صب بیدار میشه تا عصر مشغول مطاهله(پاره کردن کتابای مامان)، رانندگی(ماشین بازی) و کللی کار دیگه که نمی نویسم سکرته!!!!!!!!!!!! پسری چه کلاه خوشگلی البته رو سر توه نازه مامان حوون خوشگل شده چه رنگ آب بهت میاددددددددددددددددددددددددددددددددد آبیته نفس خاله منا کنکور داره تو هم کنکور داری چون همش تو اتاقشی و کتاباشو مرتب میکنی تو کمد!!!!!!!!!!!(کتاباش بهم میریزی ) اونم دیگه کلافه شده از...
1 ارديبهشت 1393

اولین روزی که آرمین ایستاد

سلام پسر گلم امروز تو برا ی اولین بار واستادی یعنی در تاریخ 3/1/93 و من خیلی خوشحال شدم. مامانی این پست رو فقط برای تو می نویسم تا بزرگ شدی خودت بخونی مامان جان من تنها امید بودنم توئی دارم تمام تلاشم رو میکنم تا تو با آسایش بزرگ بشی   
5 فروردين 1393

آرمین در حال غذا خوردن

  شلام مامان خوفی گلی واای پسرم خوبی نفس مامان دلم الان داری غذا میخوزی با دل و جان وااااااای که چقد نازی مامان خوشمزه اس بازم میخام ............@@@@@@@@@@@ چلا اینقد کم گذاشتی فک کردی من بجه ام مامان من بوجولگ شدم خودم دذا میخورم جان ...
24 اسفند 1392

آرمین در 8 ماهگی

سلا م پسرم خوبی دلم داری بزرگ میشی و ما هر لجظه با تو بودن زیباست شاید یک روز این رو یخونی مامان جان خیلی نازی دیشب باباتو اذیت میکردی تو رو شبا فقط بابایی میتونه بخوابونه با من اصن نمیخابی ............ اینقد ناز میخابی همین که بالشتو الان میبینی میخندی و سرتو میذاری روش البته فقط دل ما رو خوش کنی بعد سریع فرار میکنی پسرم آرمین مامان تو باهوشی همسن ات عاطف و عامر اصن از جاشون نمیتونن تکون بخورن ولی مامان تو نابعه ایییییییییییییییییییییی فقط خونه رو خراب نکردی هر روز کارت این که صبح 5 بیدار شی بری سراغ کتابای و جزوات من و لیست دانشجویان رو 100 بار پاره میکنی هی من باید جدید بگیرم کتابام که از دست تو عاصی شدم آرمین بعد از اینکه موطاهله ا...
12 اسفند 1392